اسم دختر خاص و امروزی


اسم دخترانه امروزی,اسم دختر,اسم دخترانه خاص

اسم دختر امروزی

 

  اسم معنی ریشه
1 آوینا   عشق   اوستایی-پهلوی,فارسی
2 آیلی  مهتاب ترکی 
3 آیلین  بانوی ایرانی ترکی 
4 آرنیکا    آریایی نیک پندار، آریایی نیک خو,نام یک گیاه دارویی – آریایی نیک خو  فارسی
5 آریسا  اریسا، ایرسا، رنگین کمان، همچنین به ریشه بوته سوسن کبود هم آریسا گویند  فارسی 
6 الیسا  بانی و ملکه ی افسانه ای کارتاژ [از سرزمین های شمالی افریقا که جمعی از مهاجر نشینان فنیقیه بنا نهادند (در حدود 880 قم) ] که دختر شاه صدر بود و گویند اَلیسا نام داشت – دختری که مانند گل انار لطیف است + مرکب از الیس (عربی) به معنای گل انار و الف تانیث فارسی  فارسی 
7 الین  منسوب به ایل، (به مجاز) هم نژاد و هم خون ترکی 
8 آنیا  خدای دریا    اسپانیایی
9  آیسان مثل ماه، همانند ماه، مهسا، (به مجاز) زیبارو – آی (ترکی) + سان (فارسی) زیبا، مانند ماه  فارسی – ترکی
10 آدلیا  –  – 
11 آنیسا   مانند عشق – مبارز بزرگ، آنیس یونانی به معنای مقاومت و اعتراض + الف تعظیم فارسی یونانی- فارسی 
12 آیلا   – – 
13 آترین  منسوب به آتش، آتشین، (به مجاز) زیبارو – آذرین مانند آتش، زیبا و پر انرژی   فارسی
14 آروشا  درخشان، نورانی باهوش، نام دختر داریوش سوم  فارسی 
15  آرامیس –  – 
16 آنا  –  – 
17 آدرینا  –  – 
18 آدریس  –  – 
19 آرمانا  امیدوار، آرزومند  فارسی 
20 بنیتا  –  – 
21 پارمین  –  – 
22  پرشانا –  – 
23 بارلی  –  – 
24  بارانا –  – 
25 پانیا  –  – 
26  پادمیرا  جاویدان، نگهبان مهر، نگهدارنده عشق فارسی 
27  پادینا در گویش همدانی به گل پونه یا پودینه گفته می‌شود  فارسی 
28  تیارا در گویش لری به معنای چشم و آرا به معنای آراینده می‌باشد، چشم آرا، زیبا  لری 
29 تیدا   –  –
30  تیانا  – – 
31  ترلان  ترلان اسم دخترانه است، معنی ترلان: 1- (در ترکی) مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ 2- (در کردی) 1) به معنی زیبا؛ 2) نام نوعی اسب است.  ترکی – کردی
32 تیسا  در گویش مازندران خالص  فارسی 
33  دیانا دیانا: 1- (اوستایی) نیکی رسان، نیکویی بخش؛ (در اسطوره‌های رومی) الههی ماه، جنگلها، جانوران و زایمان، همتای آرتمیس یونانی.   اوستایی 
34 دانژه  غنچه گل نیمه باز  کردی 
35 دایانا  (دایا (زر سرخ و طلا) + پسوند اسم سازِ (نا) ) به معنی مثل زر سرخ و (به مجاز) زیبا روی – زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ، همچنین نام دیگر آناهیتا الهه آب  فارسی 
36  دریتا  در (عربی) + ی (فارسی) + تا (فارسی) مانند در، مانند مروارید عربی 
37 دنیز  دریا ترکی 
38 دیانا  (اوستایی) نیکی رسان، نیکویی بخش؛ (در اسطورههای رومی) الهه‌ی ماه، جنگلها، جانوران و زایمان، همتای آرتمیس یونانی  فارسی 
39  رایکا رَستن، رهیدن + ا (پسوند)، رستگار شده، رهایی یافته و خلاص شده  فارسی 
40  روشان روشن  فارسی 
41  روژان  روزها کردی 
42 ریما   – – 
43 رامیلا   – – 
44 رایا   –  –
45  روشا دارای چهرهی شاد، شاداب فارسی 
46 رزا   –  –
47 رَستا  رستگار شده، رهایی یافته و خلاص شده  فارسی 
48 رزیتا   – – 
49  رومیسا  – – 
50 ساینا   – – 
 51  سونیا (سو = نور + نیا) نورِ نیاکان، (در یونانی) خرد و عقل، دختر نور، دختری که در اجتماع رتبه بالایی داشته باشد  ترکی 
52 سلنا  – – 
53 ستیا  – – 
54 سدنا  –  –
55 سوین شادباش – عشق، محبت، علاقه شدید  ترکی 
56 سایا یکرنگ، بی ریا، (در فارسی) ساینده – در ترکی یک رنگ و بی ریا و در فارسی به معنای ساینده است  فارسی 
57 سانیا  سایه روشنِ جنگل – در گویش مازندران سایه روشن جنگل فارسی
58 سیتا جهان، گیتی  –
59 سپینود در شاهنامه دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور فارسی
60 سادنا  – – 
61 شایلین   بی همتا ترکی 
62 شادلین  شاد رویِ نرمخو و آرام – نرمی و ملایمت، شاد روی نرمخو، آرام و خوش چهره، مرکب از شاد بعلاوه لین   فارسی
63 شاینا  شاهدانه – شاهدانه  فارسی
64 شایلی   بی همتا ترکی 
65 شارونا سرزمین پربار و حاصلخیز  آشوری 
66 شادلی شاد روی نرمخو و آرام  –
67 فرنیا مایه ی جلال و شکوه + نیا = پدربزرگ، جد) (به مجاز) ویژگی آن که مایه ی جلال و شکوه نیایش می باشد – اصیل، دارنده اصل و نسب  فارسی 
68 کیارا تاسه، میل و خواهش به خوردن چیزهای بی قاعده (ناباب) چنانکه این حالت در زنان آبستن پدید می آید (دکتر معین در جلد پنجم برهان (ص 239) آورده است بنا بر قاعده ی تبدیل ‘ و ‘ به ‘ گ ‘ به نظر می رسد اصل کلمه ‘ گیار ‘ بوده [= ویار] و ‘ ا ‘ آخر کلمه الف اطلاق است در آخر شعر، و فرهنگ نویسان آن را جزو کلمه گرفته اند و در همین کتاب [منظور برهان] این اشتباه نظیر دارد) – اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جات  فارسی 
69 کارولین نام ناحیه ای در آمریکای شمالی فرانسه
70 کامیلا محافظ معبد، نام دختری جنگجو در افسانه تروا اسم دختر لاتین
71 گلوریا فرانسه از لاتین، مجلل، بزرگ، سرافراز لاتین
72 لیانا  منسوب به لیان، لَیان – بانوی درخشان و زیباروی، مرکب از لیان به معنای درخشان و الف تأنیث  فارسی 
73 لنا نصیب و بهره – نمکین، مرکب از لن (نمک سانسکریت) + الف نسبت فارسی  فارسی 
74 لیندا قشنگ، زیبا  
75 لامیا نام شهری است از تسالی عبری
76 لنیا (فارسی- سنسکریت) دختر ملیح، نمکین، مرکب از لن (سنسکریت) + ی نسبت (فارسی) + الف تانیث سنسکریت
77 لیدا بانوی گرامی، خانم  –
78 مایسا  مثل مادر  –
79 مانیا خانه، سرای، (در پهلوی) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، (در اعلام) نام زن زِنیس حاکم ولایت اِاُلی جزو ایالات تحت فرماندهی فرناباذ [سردار بزرگ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی] – معرب از یونانی، دیوانگی، جنون  یونانی 
80 مانیسا   اندیشمند و متفکر – 
81 مرسانا هدیه خداوند عبری
82 مهدا  اول شب، پاسی از شب، آرامش شب – اول شب، قسمتی از شب  عربی 
83 مهنیا آنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است، از نسل بزرگان، بزرگ زاده، مرکب از مه به معنای بزرگ بعلاوه نیا به معنای اجداد و نیاکان – آنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است، از نسل بزرگان، بزرگ زاده، مرکب از مه به معنای بزرگ بعلاوه نیا به معنای اجداد و نیاکان  فارسی 
84 ملورین در بلورین، رویه شفاف فارسی
85 مهتا مثل ماه، ماهگونه – همتای ماه، زیبا و درخشان چون ماه  
86 مایا منش نیک، بخشنده؛ (در روم باستان) اِلهه‌ی فراوانی سبزه و بهار در نزد رومیان فارسی
87 مانِلی پری دریایی برایم بمان (بمان به نام علی، امام اول شیعیان)، در گویش مازندران بمان برایم، نامی دخترانه در شمال ایران، نام پسری در شعری از نیما یوشیج فارسی
88 ماهورا به معنی مثل ماه، در زیبایی همانند ماه، شبیه ماه، زیبا رو فارسی
89 وندا (در زند و پازند) خواهش و خواسته، (در اوستا) ستایش کننده، نیایش کننده – هزوارش است به معنی خورشید آرامی
90 ویشکا نام روستایی نزدیک رشت فارسی
91 نیلیا (نیلی + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به نیلی، نیلی – به زنگ نیلی، منسوب به نیلی، مرکب از نیلی و الف نسبت فارسی
92 نیلا آبی دریا – نیل (سنسکریت) + ا (فارسی) به رنگ نیل، نیلی فارسی
93 هیلدا شکوفه درخت هلو – نیرومند، قوی لاتین
94 هانا زنهار، دادخواهی، امید، بینایی، خواهش – پناه، امید، نفس، فریاد کردی
95 هانیسا شاد و مسرور – 
96 هیما بانوی عاشق، مرکب از هیم (عربی به معنای عاشق و شیفته) + الف تانیث فارسی  عربی,فارسی
97 یاشیل سبز چمنی، سبز، کبود – سبز کبود، سبز چمنی، کبود  
98 یارا توانایی، قدرت فارسی

 

بیشتر بخوانید: اسم دختر ایرانی

 

 



منبع : بیتوته

بیشتر بخوانید